اهم اهم یا الله!
من زندهم!
و با ۱۸ روز تاخیر سال نو مبارک!
#...
دوستان گرامی پس از این همه مدت که هیچی اینجا پست ننمودم اومدم خاطرات عیدمو براتون بتعریفم D:
دو روز اول که تهران بودم و با مامان و بابا رفتیم بیرون و خوشگذرونی، ولی شب روز دوم منو بابام با هم رفتیم یزد، من بخاطر تولد دختر خالم همون روز رفتم خونه خاله کوچیکهم و یه شب همونجا موندم، بعد با دختر خالم رفتیم خونه مامان بزرگم و چه کصخل بازیا که در نیوردیم!
دوبار همدیگه رفتیم پاساژ (این دیوث هم همش پسر دید میزد) و بستنی رولی و فرچیپس خوردیم، یه دست من خرجشو دادم یه دست اون، با این تفاوت که من از پول تو جیبی خودم میدادم اون از جیب مامانش 🤝✨
دوتایی چالش ریکو ریکو هم به مسخره تریننن حالت ممکن رفتیم، حالا چطوری؟
چادر انداخته بودیم رو کل هیکلمون 😔😂
با لایوای بک و بامبی و او است تی های د باکس کلی خودزنی کردیم
و کلی هم همونجا پینگ پونگ بازی کردیم :»
ضمنا من برای سال نو تصمیم زیبایی گرفتم و اون این بود که ...
از روبیکا و کیرول جم کردم و رفتم 🤝✨
خلاصه کل ماجرا همین!
تا پستهای بعدی شو خوش
پ.ن: اوکی ولی من از کیرول بیرون بکش نیستم لای.