۵ مطلب در شهریور ۱۳۹۹ ثبت شده است

HBD Chen

اوری بادی توجه!
تولد داریم چه تولدی D::::::

امروز تولد یه شخص خاصه! 

عضو یه گروه معروف و موفق و لایف کامپلیتر!
یه گلدن ویس!
پدر و همسر نمونه!
دایناسور اکسو الا D:

تولدتت مبارک چن چنیییییییییییییییییی D:::::::::::::
ایشالا سالهای سال بالا سر خانومتو پرنسست باشی ما هم تا لحظه‌ی آخر استنت میکنیم ^^ 3> 

هیترا هم تو همون کوچه بمونن بهتره xD 

سارانگهههههه D; 

  • 𝐒𝐜𝐚𝐫 !.
  • دوشنبه ۳۱ شهریور ۹۹

نیو قالب D:

گایز گایز سوسی قالب تعویضید D:

از بیخ تعویض تم کردم ینی D:

چیطو شده؟ این یا قبلی؟ D::::::::::

  • 𝐒𝐜𝐚𝐫 !.
  • پنجشنبه ۲۷ شهریور ۹۹

جامعه‌ی فایرلایت بشتابید!

اهم اهم

2020 عزیز

با اینکه فاک یو ولی خیلی ممنون

سال ما شدی اصن D::::

مومنت touch your nose if chanbaek is real تو لایو چان حالا هم مومنت پارک بکهیون @^@ 

فایرلایتا بریم دسته جمعی خودمونو بندازیم تو استخر اسید D:::::::::::::::::

  • 𝐒𝐜𝐚𝐫 !.
  • دوشنبه ۲۴ شهریور ۹۹

چالش ده سوال وبلاگی uwu

های گایز سوسی ایز بک!

آجو آیلی بنده را به چالش دعوت کرده عست uwu

خاب خاب شروع کنیم!

۱. چی شد که به دنیای وبلاگ‌ها اومدی!؟

والا اولین وبی ک دیدم فن پیج آریانا گرانده بود تو بلاگفا ک تو آپارات معرفی شده بود. این ب منم انگیزه داد ک برم وب بزنم اولین وبمم تو بلاگفا بود (سیییییم آیلین سیییییییمممم xDD) و جریانات دیگه هم ک رفتم میهنو ابن گفا هم اگه پستای قبلمو خونده باشین میدونین نمیدونینم برین بخونین :/ xD 

۲.هدفت از نوشتن وبلاگ چه بود و چه هست!؟

هدفم از نوشتن اولین وبم ک فن پیج اکسو بود برای این بود ک ب دوستام نشون بدم چ فن نمونه ای ام و ع این گفا =/ اما الان همینطوری برا سرگرمی مینویسم owo 

۳. به نظرت چرا باید وبلاگ نوشت!؟

چون کار باحالیه؟ ._.

۴. به نظرت یه وبلاگ ایده آل چه مشخصاتی باید داشته باشه!؟

اصلا مشخصاتی باید داشته باشه!؟

ن باو این سوسول بازیا چیع =/

۵. بیشتر کدوم موضوع رو در وبلاگ ها دوست داری!؟

یعنی بیشتر چه وبلاگ هایی رو دنبال میکنی!؟

وبای فنفیک و فن پیج یا وبای خاطره نویسیو ع این گفا

۶. نظرت راجع به سرویس های وبلاگ‌دهی چیه!؟

و برای بهتر شدنشون چه پیشنهادهایی داری!؟

من بین اونایی ک باهاشون آشنام میهن بلاگو خ میپسندیدم امکاناتش خ خفن بود! هر چند یسری مشکل پیش اومدو ع این گفا... بلاگفا هم خ دوس داشتم کلی جاوا اسکریپتو اینا میشد توش چپوند... بیانم بدی نی منتهی کاش یسری امکاناتش بدون کوکی و غیر پولی بود...ایح -__-

۷. نظرت راجع به محیط وبلاگ نویسی (افراد) چیه!؟

و برای بهتر شدنشون چه پیشنهادهایی داری!؟

ایده ای ندارم =-= خداوکیلی ایده ای ندارم =/

۸. ویژگی‌ای از بلاگری دیگه که دوست داشتین اون ویژگی رو داشته باشین.

I AM THE GOD! 

ویژگی بقیرو میخوام چیکار؟؟ XD

ن ولی جدا از شوخی قلم آیلینو سحرو رسویدا رو من اگه داشتم با هیچی عوضشون نمیکردم جز خودشون xD

۹. چندتا از لبخند هایی که در بلاگ بیان (و سرویس های دیگه) داشتید رو با ما در میان بذارید.

آشنایی با سحرو رسی تو میهن، همزاد پنداریام با آیلی xD تبریکای سبی و رسی بمناسبت وب جدیدم، زرزرام با رفیقام و ریدن ب کامنتا و هزاران چیز دیگر!

۱۰. بدون تعارف ترین حرفتون با وبلاگ‌نویس ها چیه!؟

چیزی هست که بخواید بگید و ما بهش اشاره نکرده باشیم!؟

گایز بخورید بخوابید خوش بگذرونید یهو دیدید فردا مردید =/ xD گف خاصیم ندرم باو این اداها چیچیه =-=

مهتا پاشو بنویس یالا!

آیلی ممنون دعوتم کردی سیس uwu heart و بدون نابود شدم ک با این کیبورد فارسی نوشتم =/ xD

  • 𝐒𝐜𝐚𝐫 !.
  • دوشنبه ۱۷ شهریور ۹۹

خاطرات دیوانه وار من این قسمت: بنام خدا ندید بدید هایپر هستم خواننده‌ای در رستوران!

هی گایز سوسی ایز بک!
(لقبی که بانو ویانا-خواهر کوچولوی یک سال و نیمم-بهم داد :"V)

بذارید امشبمو با جزمیات برایتان بنالم! 

 برای تفلد دخترعموی خوجلم کیمیا از ی هفته پیش میز رزرو کرده بودیم تو یه رستوران خفن مفن تحت عنوان روکا! و منم بعنوان سورپرایز قرار بید براش آهنگ Je Veux از Zaz رو بخونم. owo 
کل این هفته ر هر روز تمرین میکردم =-= 

هچی دگ امشب رفتیم رستوران و واقعا از اون چیزی ک من فکر میکردم خوف تر بود! (مدیونید فک کنید من ب عمرم همچی جاهایی نرفته بودم xD)

هیچی دیگه از صب بخاطر گرفتگی صدام و مسافرتی که ساعت 5 باید برم اضطراب داشتم اونجا هم ک رفتیم هیجان هم بش اضافه شده بود دیگه رسما یه جا بند نمیشدم و مطمئنم اگه دم داشتم اون لحظه تو درو دیوارای اونجا بود!

بخاطر تیپم-گوشواره هام اونقدر بزرگ بودن ک دوتا دلفین میتونسن ع توشون شیرجه بزنن :/ تیشرت زنجیر دار با طرح سسکیش و جین مام استایل پایین زاپ دار هم ک کلا فراموش کنیم...-  و رفتارام -که بی شباهت به یه توله سگ شش ماهه که بردنش پت شاپ محبوبش نبود- گاهی نگاه بقیه سمتم میچرخید ولی من هیجان زده تر ع این بودم ک بخوام ب جاییم بگیرمشون  D:::::::

اولش میخواستم سر سفارش سهم خدم احتیاط کنم ولی مامانم کاملا محسوس بم فموند ک نگرانش نباشم و اینگونه شد ک ابتدا برا پیش غذا سالاد روکا و مینی کالاماری اسکویید سفارش دادیم و برای غذا اصلی هم من مرغ گریل، مامانم برگر و کیمی که اخیرا وجترین واقع شده پیده سبزیجات سفارش دادیم. منم ک بکل قانون بخورید و بیاشامید ولی اینستا نگذارید رو ب یه نقطه ای ع خدم دایورت کرده بودم و همشونو میذاشتم استوری BD

من همونشکلی با هیجان و اضطراب غذا میخوردم و مامان و کیمی هم ک کلا غرق حرف زدن در مورد کار و زندگی روزمرشون بودن. 

لازم بذکر است که دوستان عزیز میز پشتی عین اگزوز ماشین دود میکردن بطوری ک مامانم کم مونده بود بره خرخره دختریو ک ظاهرا موتور درب داغونتری داشت بجوه :|||||||

قبل ازینکه دسرو ک یجور تارت (اسم دقیقش یادم نی :/) و کرم بروله بود و بعد از غذا سفارشش داده بودیم رو بخوریم نوبت بنده شد ک بخونم و وسطشم یکوچولو ریدم ولی در مجموع بد نبود D':

 مامیمم ازم فیلم گرفت و گذاشت استوری اینیستام uwu

دسرم خوردیم، کیمیو گذاشتیم خونه و برگشتیم! در کل خوب بود  و خیلی بهم خوش گذشت u///u

شماهم از تجربیاتتون بگویید زیرا بخش نظرات را برای عمه مان نساخته اند =/

دت واز ایت گایز (;

         

  • 𝐒𝐜𝐚𝐫 !.
  • جمعه ۷ شهریور ۹۹
Come with me,
And you'll be
In a world of pure imagination~